وادی مجنون جگر سوزست و از اهلی شیرازی غزل 355

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

وادی مجنون جگر سوزست و کس را تاب نیست

1 وادی مجنون جگر سوزست و کس را تاب نیست آهویان تشنه را جز اشک مجنون آب نیست

2 پیش آن ابرو بر آوردست و مقصودی بخواه قبله ابروی خوبان کمتر از محراب نیست

3 تشنه را خون ریختن ظلم است ای ابر کرم رحمتی فرما که رحمی در دل قصاب نیست

4 تا سگش را دوست دارم دامنم ندهد ز چنگ کی کشد دل سوی کس تا زان طرف قلاب نیست

5 ناله اهلی نه تنها خواب مردم بسته است آه کز این ناله در چشم ملایک خواب نیست

عکس نوشته
کامنت
comment