جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

نذر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 252

غزل 252 ام از 6329 غزلیات

نذر کند یار که امشب تو را

1 نذر کند یار که امشب تو را خواب نباشد ز طمع برتر آ

2 حفظ دماغ آن مدمغ بود چونک سهر باید یار مرا

3 هست دماغ تو چو زیت چراغ هست چراغ تن ما بی‌وفا

4 گر دبه پر زیت بود سود نیست صبح شود گشت چراغت فنا

5 دعوت خورشید به از زیت تو چند چراغ ارزد آن یک صلا

6 چشم خوشش را ابدا خواب نیست مست کند چشم همه خلق را

7 جمله بخسپند و تبسم کند چشم خوشش بر خلل چشم‌ها

8 پس لمن الملک برآید به چرخ کو ملکان خوش زرین قبا

9 کو امرا کو وزرا کو مهان بهر بلادالله حافظ کجا

10 اهل علم چون شد و اهل قلم دیو نیابی تو به دیوان سرا

11 خانه و تنشان شده تاریک و تنگ چونک ببردیم یکی دم ضیا

12 گرد که بادش برود چون شود افتد بر خاک سیه بی‌نوا

13 چون بجهند از حجب خواب خویش بازبمالند سبال جفا

14 اه چه فراموش گرند این گروه دانششان هیچ ندارد بقا

15 زود فراموش شود سوز شمع بر دل پروانه ز جهل و عما

16 بازبیاید به پر نیم سوز بازبسوزد چو دل ناسزا

17 نذر تو کن حکم تو کن حاکمی بر شب و بر روز و سحر ای خدا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نذر کند یار که امشب تو را

شاعر شعر نذر کند یار که امشب تو را چه کسی است ؟

شاعر شعر نذر کند یار که امشب تو را جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر نذر کند یار که امشب تو را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر نذر کند یار که امشب تو را چیست ؟

قالب شعر نذر کند یار که امشب تو را غزل است

مضمون اصلی شعر نذر کند یار که امشب تو را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر