ذوق سرمستان ز از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1373

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

ذوق سرمستان ز مخموران مجو

1 ذوق سرمستان ز مخموران مجو حال مستان پیش مخموران مگو

2 آینه بردار و خود را می نگر تا ببینی جان و جانان روبرو

3 در ظهور است این دوئی او و ما او به ما پیدا و ما قائم به او

4 هر که چشمش غیر نور او ندید هر چه آید در نظر بیند نکو

5 می یکی و ساغر می صد هزار گاه در خم است گاهی در سبو

6 آن یکی در هر یکی خوش می نگر تا ببینی جان و جانان روبرو

7 نعمت الله راز مخموران مپرس میر رندان را ز سرمستان بجو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر