گر ذوق طلب کنی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1329

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

گر ذوق طلب کنی ز ما جو

1 گر ذوق طلب کنی ز ما جو بگذر ز خود و برو خدا جو

2 در بحر به عین ما نظر کن آنگاه در آ و ما به ما جو

3 ما دُردی درد نوش کردیم با درد در آ ز ما دوا جو

4 از ما بشنو نصیحتی خوش نیکی کن و نیکیش جزا جو

5 دهقانی کن مکن گدائی از کسب حلال خود نوا جو

6 گر طالب علم کیمیائی در خاک سیاه کیمیا جو

7 رو روح بگیر و جسم بگذار بگذار کدورت و صفا جو

8 با شمس و قمر ندیم می باش از هر دو مراد دو سرا جو

9 مستیم و حریف نعمت الله در مجلس او درآ مرا جو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر