1 بهنگام تقاضا هر که مال چوبداران را شود منکر بنزد من سزایش چوب دار آید
2 تقاضا را محصل باید اما چون بیندیشی محصل گاه بی چوبست و گاهی چوبدار آید
1 ای عنبرین فضای صفاهان ز من درود بر خاک مشکبیز تو و آب زنده رود
2 بر ریگهای پر در و یاقوت و بهرمان بر خاکهای پر گل و نسرین و آبرود
1 تا به دارالملک عزلت گشته ام فرمانروا تاج فقرم ساخت بر تخت قناعت پادشا
2 آستین افشاندم از گرد علایق آشکار تا زدم مردانه بر ملک دو عالم پشت پا