تا ز خاک قَدَمَت باد از خیالی بخارایی غزل 142

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

تا ز خاک قَدَمَت باد خبر می‌آرد

1 تا ز خاک قَدَمَت باد خبر می‌آرد سرمه را دیده کجا پیش نظر می‌آرد

2 باد صدبار سر زلف تو را جانب رخ می‌برد تا که شبی را به سحر می‌آرد

3 هر معمّا که به صد خون جگر گفت دلم اشک می‌آید و چون آب به در می‌آرد

4 پا منه بر سرِ آن رهگذر ای دل گستاخ سروِ ما را چو از این راه گذر می‌آرد

5 هر شبی اشک خیالی ز ره دریا بار پیش کش نزد خیال تو گهر می‌آرد

عکس نوشته
کامنت
comment