- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا خطت آمد به شبرنگی پدید فتنه شد از چند فرسنگی پدید
2 چون ز تنگت نیست رایج یک شکر جان کجا آید ز دلتنگی پدید
3 پیش خورشید رخت چون ذرهای عقل ناید از سبک سنگی پدید
4 در زمستان روی چون گل جلوه کن تا کند بلبل خوش آهنگی پدید
5 خون من خوردست چشم شنگ تو چشم تو تا کی کند شنگی پدید
6 بی تو عمری صبر کردم وین زمان اسب صبرم میکند لنگی پدید
7 میکشم خواری رنگارنگ تو آخر آید بو که یک رنگی پدید
8 طفلکیام هندوی وصلت مکن هجر را بر صورت زنگی پدید
9 گر شود عطار خاکت آفتاب بر درش آید به سرهنگی پدید