- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دردی درد او چشیدیم دامن ز دو کون در کشیدیم
2 با هم نفسی ز درد عشقش در کنج فنا بیارمیدیم
3 بر بوی یقین که بو که بینیم زهری به گمان دل چشیدیم
4 گه در طلبش ز دست رفتیم گه در هوسش به سر دویدیم
5 در عالم پر عجایب عشق آوازهٔ او بسی شنیدیم
6 درمان چهکنیم درد او را کین درد به جان و دل خریدیم
7 عشقش چو به ما نمود ما را صد پرده به یک زمان دریدیم
8 نور رخ او چو شعلهای زد خود را ز فروغ آن بدیدیم
9 دیدیم که ما نه ز آب و خاکیم از هر دو برون رهی گزیدیم
10 چه خاک و چه آب کانچه ماییم در پردهٔ غیب ناپدیدیم
11 چون پرده ز روی کار برخاست از خود نه ازو بدو رسیدیم
12 پیوستگیی چو یافت عطار از ننگ وجود او بریدیم