1 تا به نور روی خوب او جمالش دیده ایم همچو دیده گرد عالم سر به سر گردیده ایم
2 در بهشت جاودان گشتیم با یاران بسی عارفانه میوه ها از هر درختی چیده ایم
3 هرچه آمد در نظر آورد از آن حضرت خبر لاجرم از یک به یک نیکو خبر پرسیده ایم
4 در خرابات مغان مستیم و با رندان حریف جام می شادی روی عاشقان نوشیده ایم
5 ما به تخت نیستی خوش در عدم بنشسته ایم فرش هستی سر به سر بر همدگر پیچیده ایم
6 دیگران از خود سخن گفتند ما گوئیم از او این چنین قول خوشی از دیگران نشنیده ایم
7 نعمت الله در همه آئینهٔ روشن نمود آن چنان نور خوشی روشن به نورش دیده ایم