1 تا یار سیه بیهوش چو بخت من شد بخت سهیم رشک من روشن شد
2 رو پاک سیاه است بر اطراف رخش یا آن که شبم به روز آبستن شد
1 سرور ارباب همت خسرو اهل هنر ای به استقلال در ملک کرم مالک رقاب
2 با ضمیرت لاف می دانم نزد در حیرتم کز چه معنی تیغ در گردن فکنداست آفتاب
1 به داغ تازه دلم را سر دگر باشد عزیزتر بود آن گل که تازه تر باشد
1 ای آن که ز ناله میکنی منع زنهار مده دگر ملالم
2 انصاف نداری و مروّت یا نیستت آگهی ز حالم