1 تا عاقلهٔ ما دل دیوانهٔ ماست یک درد نشان ده، که نه همخانهٔ ماست
2 هر درد که ساغر جهان حصه کند چون درنگری، نصیب پیمانهٔ ماست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 همچو بالای تو سروی به چمن مینرسد در خور لعل تو دُری ز عدن مینرسد
2 چه کنم قصه هجران به که گویم که مرا یک زبان است و ز افغان به دهن مینرسد
1 زهی جناب تو والا مکان نعمت والا ز روی همت عالی فلک نشیب و تو بالا
2 ملوک را همه روزه بدرگه تو تنزه فتوح را همه ساله به حضرت تو توّلا
1 میان در بست اقبال آگهی را قدوم موکب توران شهی را
2 جهان صدری که پیش آستانش فلک خم داد بالای سهی را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به