تا عشق از آن ما شد بخت از از اهلی شیرازی غزل 649

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

تا عشق از آن ما شد بخت از جهان بر افتاد

1 تا عشق از آن ما شد بخت از جهان بر افتاد تا ملک حسن از او شد مهر از میان بر افتاد

2 حسنش که بود پنهان برقع فکند ناگه شور از جهان بر آمد عشق نهان بر افتاد

3 تا خانه کرد آن مه در کوچه خرابات بسس خانمان فروشند بس خاندان بر افتاد

4 باران عشق آمد پایم بگل فروشد سیل بلا بر آمد بنیاد جان بر افتاد

5 از نام ما نشانی در خاطر که ماند؟ ما را که همچو اهلی نام و نشان بر افتاد

6 بیدار بخت مستی کز خواب سر برآرد و اندر نظر چو نرگس جام شراب بیند

7 شیرین لبا، به اهلی لطفی نمای یکره تا کی ز نوش لعلت زهر عتاب بیند

عکس نوشته
کامنت
comment