-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا عشق تو را به جان ربودم بی درد تو یک نفس نبودم
2 از روز ازل هنوز مستم وز شوق الست در سجودم
3 گفتی که جمال خود نمایم این خود ز کمال تو شنودم
4 در آتش هجر انتظارم میسازم و سوخت این وجودم
5 بی لطف تو بوی خوش ندارم گر جمله گلاب و مشک و عودم
6 از بوی جگر که میگدازم بر اوج فلک رسید دودم
7 مفتاح هدایتم تو دادی آنگه در اهلیت گشودم
8 در عشق تو یافتم سعادت صد باره درون خود زدودم
9 نامم ز تو زان شده است عطار کز حسن تو عارفی نمودم