تا گلشن از طراوت روی از خیالی بخارایی غزل 149

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

تا گلشن از طراوت روی تو یاد داد

1 تا گلشن از طراوت روی تو یاد داد سرو از هوای قامت تو سر به باد داد

2 دلتنگ بود غنچه به صد رو چو من ولی پایش صبا گرفت و خدایش گشاد داد

3 با گل نداد حسن رخت نقشبند صنع پیرایه یی ست حسن که با هر که داد داد

4 اسباب نامرادیِ جاوید بود و غم عشق تو تحفه یی که بدین نامراد داد

5 با اهل درد عشق تو تقسیم شوق کرد چیزی زِ یادِ تو به خیالی زیاد داد

عکس نوشته
کامنت
comment