زشت کسی کو از جلال الدین محمد مولوی غزل 311

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

زشت کسی کو نشد مسخره یار خوب

1 زشت کسی کو نشد مسخره یار خوب دست نگر پا نگر دست بزن پا بکوب

2 مسخره باد گشت هر چه درختست و کشت و آنچ کشد سر ز باد خار بود خشک و چوب

3 هر چه ز اجزای تو رو ننهد سر کشد پای بزن بر سرش هین سر و پایش بکوب

4 چونک نخواهی رهید از دم هر گول گیر خاک کسی شو کز او چاره ندارد قلوب

عکس نوشته
کامنت
comment