- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دو دیده در ره آن مه که کی سواره در آید کجا بطالع من هرگز این ستاره بر آید
2 اگر براه امیدش هزار سال نشینم هزار ساله مرادم بیک نظاره بر آید
3 وگرچه در دل من دوزخی است زآتش عشق بسوزم و نگذارم که یک شراره بر آید
4 ز بسکه سینه خراشم ز خار خار فراقش به ناخنم چو گل از تن هزار پاره بر آید
5 زمین معرکه پیدا نمی شود ز حریفان مگر که ماه من از گوشه یی سواره بر اید
6 دل رقیب ندارد فروغ نور محبت چگونه آتش موسی ز سنگ خاره بر آید
7 مترس اهلی از افغان شیخ و یارب صوفی مهل که ناله رند شرابخواره بر آید