- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دو عالم پرتوی از روی تو جنت الفردوس خاک کوی تو
2 صد جهان پر عاشق سرگشته را هیچ وجهی نیست الا روی تو
3 صد هزارن قصه دارم دردناک دور از روی تو با هر موی تو
4 کور باید گشت از دید دو کون تا توان کردن نگاهی سوی تو
5 یافت هندوخان لقب بر خوان چرخ ترک گردون تا که شد هندوی تو
6 پشت صد صد پهلوان میبشکند تیر یک یک غمزهٔ جادوی تو
7 دی مرا خواندی به تیر غمزه پیش تا کمان بر زه کنم ز ابروی تو
8 خود سپر بفکندم و بگریختم کان کمان هم هست بر بازوی تو
9 نه ز تو بگریختم از بیم سنگ زانکه دیدم سنگ در پهلوی تو
10 شد زبان در وصف تو عطار را درفشان چون حلقهٔ لؤلؤی تو