- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی ترش کرده به یاران مبین سرکه فروشی مکن، ای انگبین
2 چاه مزن زیر لب چون سمن رخنه مکن در شکم یاسمین
3 روی زمین را تویی آب حیات تشنه ز تو هر که به روی زمین
4 زلف که شد طوق گلوی تو، کرد سلسله در گردن ماء معین
5 بی گنهی چشم ز ما برمگیر بی سببی چهره ز ما در مچین
6 لیک از آن چشم کمین می کنی دیده بد نیز ببین در کمین
7 پای برین دیده پر خون منه بیهده در خون و دلم در مشین
8 ای که ز روی تو جهان روشن است آه من سوخته را هم ببین
9 خسرو آخر چو سگ از خود مران چند چو رو به کنیم پوستین