- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میتراود التفات از جبههٔ پرچین او جوهر و آیینه باشد شوخی و تمکین او
2 بس که دارد نازکی، کار مکیدن میکند چشم اگر بردارم از لعل لب شیرین او
3 خضر را عمر ابد از یک دم آب زندگیست تا قیامت زندهایم از صحبت دوشین او
4 میتواند دشت را از گریه گلریزان کند چشم پاک من شود گر یک نظر گلچین او
5 صورت آیینه زانوی خویشم تا سحر نیست گر واعظ شبی زانوی من بالین او