- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سوی باغ ما سفر کن بنگر بهار باری سوی یار ما گذر کن بنگر نگار باری
2 نرسی به باز پران پی سایهاش همیدو به شکارگاه غیب آ بنگر شکار باری
3 به نظاره و تماشا به سواحل آ و دریا بستان ز اوج موجش در شاهوار باری
4 چو شکار گشت باید به کمند شاه اولی چو برهنه گشت باید به چنین قمار باری
5 بکشان تو لنگ لنگان ز بدن به عالم جان بنگر ترنج و ریحان گل و سبزه زار باری
6 هله چنگیان بالا ز برای سیم و کالا به سماع زهره ما بزنید تار باری
7 به میان این ظریفان به سماع این حریفان ره بوسه گر نباشد برسد کنار باری
8 به چنین شراب ارزد ز خمار خسته بودن پی این قرار برگو دل بیقرار باری
9 ز سبو فغان برآمد که ز تف میشکستم هله ای قدح به پیش آ بستان عقار باری
10 پی خسروان شیرین هنر است شور کردن به چنین حیات جانها دل و جان سپار باری
11 به دکان عشق روزی ز قضا گذار کردم دل من رمید کلی ز دکان و کار باری
12 من از آن درج گذشتم که مرا تو چاره سازی دل و جان به باد دادم تو نگاه دار باری
13 هله بس کنم که شرحش شه خوش بیان بگوید هله مطرب معانی غزلی بیار باری