- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طوبی لک ای پیک صبا خرم رسیدی مرحبا بالله قل لحاشتی ما بال رکب قد سری
2 یاران برون رفتند و من در بحرخون افتادهام طرفی علی هجرانهم تبکی و ما تغنی البکا
3 بار سفر بستند و من چون صید وحشی پای بند ساروا و من آماقنا اجروا ینا بیع الدما
4 افتان و خیزان میروم تاکی رسم در کاروان و الرکب قد ساروا الی الایحاد و الحادی حدا
5 محمل برون بردند و من چون ناقه میراندم ز پی قلبی هوی فی هوة و الدهر، ملق فی الهوی
6 چون تیره نبود روز من کز آه عالم سوز من مد الغمام سرادقا اعلی شماریخ الذری
7 راضی شدم کز کاروان بانگ درائی بشنوم اکبو و اقفوا اثرهم والعیس تحدی فی الزبی
8 چون محمل سلطان شرق از سوی شام آمد برون ریح الصبا سارت الی نجد و قلبی قد صبا
9 خواجو به شبگیر از هوا هر دم نوائی میزند والورق اوراق المنی یتلو علی اهل الهوی