امشب شب من نور ز مهتاب از امیرخسرو دهلوی غزل 125

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امشب شب من نور ز مهتاب دگر داشت

1 امشب شب من نور ز مهتاب دگر داشت وز گریه شادی جگرم آب دگر داشت

2 دل هیچ به شیرینی جان میل نمی کرد مسکین سر آرایش جلاب دگر داشت

3 هنگام سحر خلق به محراب و دل من ز ابروی بتی روی به محراب دگر داشت

4 قربان شوم و چون نشوم، وای که آن چشم بر جان من از هر مژه قصاب دگر داشت

5 نالند به مهتاب سگان وین سگ شبگرد فریاد که فریاد زمهتاب دگر داشت

6 گشتم به نظر مست و نخفتم ته پایش جان از سکرات اجلم خواب دگر داشت

7 جان مژه ذوق ابدی داد به دل، زانک هر غمزه او ناوک پرتاب دگر داشت

8 زد صد گره سخت به دل بستگی من زلفش که به هر موشکن و تاب دگر داشت

9 نی داشت خبر از خود و نی از می و مجلس خسرو که خرابی ز می ناب دگر داشت

عکس نوشته
کامنت
comment