امروز دل از آینه جان نظرت از اهلی شیرازی غزل 434

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

امروز دل از آینه جان نظرت کرد

1 امروز دل از آینه جان نظرت کرد عاشق نظر امروز بچشم دگرت کرد

2 می نوش که مهلت نبود در چمن عمر کز آب حیاتی که بباید گذرت کرد

3 در میکده از جرعه کسی هیچ کمی نیست سودای زیادت طلبی در بدرت کرد

4 افسانه واعظ خبر گمشدگان است خاک ره او باش که از خود خبرت کرد

5 خوش باش اگرت یار جدا کرد سر از تن شکر کرمش گوی که بی درد سرت کرد

6 اول بکشیدی ز قدم یار که سهل است امروز مکن ناله که ره در جگرت کرد

7 اهلی،مس قلبی تو، ولی زر شوی از عشق زان روی که اکسیر سعادت نظرت کرد

عکس نوشته
کامنت
comment