جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

امروز از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2634

غزل 2634 ام از 6329 غزلیات

امروز در این شهر نفیر است و فغانی

1 امروز در این شهر نفیر است و فغانی از جادوی چشم یکی شعبده خوانی

2 در شهر به هر گوشه یکی حلقه به گوشی است از عشق چنین حلقه ربا چرب زبانی

3 بی‌زخم نیابی تو در این شهر یکی دل از تیر نظرهای چنین سخته کمانی

4 ای شهر چه شهری تو که هر روز تو عید است ای شهر مکان تو شد از لطف زمانی

5 چه جای مکان است و چه سودای زمان است ای هر دو شده از دم تو نادره لانی

6 شهری است که او تختگه عشق خدایی است بغداد نهان است وز او دل همدانی

7 امروز در این مصر از این یوسف خوبی بی‌زجر و سیاست شده هر گرگ شبانی

8 صد پیر دو صدساله از این یوسف خوش دم مانند زلیخا شده در عشق جوانی

9 او حاکم دل‌ها و روان‌هاست در این شهر ماننده تقدیر خدا حکم روانی

10 صد نور یقین سجده کن روی چو ماهش کی سوی مهش راه بزد ابر گمانی

11 صد چون من و تو محو چنان بی‌من و مایی چون ظلمت شب محو رخ ماه جهانی

12 جز حضرت او نیست فقیرانه حضوری جز سایه خورشید رخش نیست امانی

13 از حیله او یک دو سخن دارم بشنو چون زهره ندارم که بگویم که فلانی

14 گر نام نگوییم و نشان نیز نگوییم زین باده شکافیده شود شیشه جانی

15 هین دست ملرزان و فروکش قدح عشق پازهر چو داری نکند زهر زیانی

16 هر چیز که خواهی تو ز عطار بیابی دکان محیط است و جز این نیست دکانی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر امروز در این شهر نفیر است و فغانی

شاعر شعر امروز در این شهر نفیر است و فغانی چه کسی است ؟

شاعر شعر امروز در این شهر نفیر است و فغانی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر امروز در این شهر نفیر است و فغانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر امروز در این شهر نفیر است و فغانی چیست ؟

قالب شعر امروز در این شهر نفیر است و فغانی غزل است

مضمون اصلی شعر امروز در این شهر نفیر است و فغانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر