- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امروز چنانم که خر از بار ندانم امروز چنانم که گل از خار ندانم
2 امروز مرا یار بدان حال ز سر برد با یار چنانم که خود از یار ندانم
3 دی باده مرا برد ز مستی به در یار امروز چه چاره که در از دار ندانم
4 از خوف و رجا پار دو پر داشت دل من امروز چنان شد که پر از پار ندانم
5 از چهره زار چو زرم بود شکایت رستم ز شکایت چو زر از زار ندانم
6 از کار جهان کور بود مردم عاشق اما نه چو من خود که کر از کار ندانم
7 جولاهه تردامن ما تار بدرید می گفت ز مستی که تر از تار ندانم
8 چون چنگم از زمزمه خود خبرم نیست اسرار همیگویم و اسرار ندانم
9 مانند ترازو و گزم من که به بازار بازار همیسازم و بازار ندانم
10 در اصبع عشقم چو قلم بیخود و مضطر طومار نویسم من و طومار ندانم