به سویت جنبش هر نونهال از واعظ قزوینی غزل 630

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

به سویت جنبش هر نونهال ایمای ابرویی

1 به سویت جنبش هر نونهال ایمای ابرویی ز حرفت در چمن، هر غنچه‌ای چشم سخنگویی

2 ز یاران هیچکس پهلونشین من نشد امشب به غیر از حرف آن بدخو، که با من داشت پهلویی

3 ز دردت، آنچنان بی‌تاب دارم هم‌نشینان را که در پهلوی من بر خویش پیچد هر سر مویی

4 از آن رو چون رگ ابر از نگاهم گریه می‌بارد که دایم همچو برق ای آتشین خود، چین بر ابرویی

5 ز اسباب جهان واعظ ندارد خانه‌ام چیزی به غیر از بستر پهلو و، جز بالین زانویی

عکس نوشته
کامنت
comment