- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا که این دو فتنه به هم میزنند دنیا را
2 چه شعبده است که در چشمکان آبی تو نهفتهاند شب ماهتاب دریا را
3 تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را
4 کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن که چشم مانده به ره آهوان صحرا را
5 به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند چه جای عشوه غزالان بادپیما را
6 فریب عشق به دعوی اشک و آه مخور که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
7 هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست شبیهسازتر از اشک من ثریا را
8 اشاره غزل خواجه با غزاله تست صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
9 به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب جز این قدر که فراموش میکند ما را