- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب شد چون لبت را دید کوثر از خجالت آب شد
2 نرگس مردم فریبت هیچ می دانی که چیست فتنه یی کآخر ز جام ناز مستت خواب شد
3 بود مقصود دلم نقش دهان تنگ تو آن هم از بی طالعیِّ بختِ من نایاب شد
4 گوشهٔ ابرو نمودی باز از سودای تو می فروشان را هوای گوشهٔ محراب شد
5 دیده بر رویم ز سیل خون دری بگشاد و گفت ای خیالی تنگدل منشین که فتح باب شد