تا بنفشه برد بویی از از خیالی بخارایی غزل 130

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب شد

1 تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب شد چون لبت را دید کوثر از خجالت آب شد

2 نرگس مردم فریبت هیچ می دانی که چیست فتنه یی کآخر ز جام ناز مستت خواب شد

3 بود مقصود دلم نقش دهان تنگ تو آن هم از بی طالعیِّ بختِ من نایاب شد

4 گوشهٔ ابرو نمودی باز از سودای تو می فروشان را هوای گوشهٔ محراب شد

5 دیده بر رویم ز سیل خون دری بگشاد و گفت ای خیالی تنگ‌دل منشین که فتح باب شد

عکس نوشته
کامنت
comment