جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

تا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 364

غزل 364 ام از 6329 غزلیات

تا نقش خیال دوست با ماست

1 تا نقش خیال دوست با ماست ما را همه عمر خود تماشاست

2 آن جا که وصال دوستانست والله که میان خانه صحراست

3 وان جا که مراد دل برآید یک خار به از هزار خرماست

4 چون بر سر کوی یار خسبیم بالین و لحاف ما ثریاست

5 چون در سر زلف یار پیچیم اندر شب قدر قدر ما راست

6 چون عکس جمال او بتابد کهسار و زمین حریر و دیباست

7 از باد چو بوی او بپرسیم در باد صدای چنگ و سرناست

8 بر خاک چو نام او نویسیم هر پاره خاک حور و حوراست

9 بر آتش از او فسون بخوانیم زو آتش تیزاب سیماست

10 قصه چه کنم که بر عدم نیز نامش چو بریم هستی افزاست

11 آن نکته که عشق او در آن جاست پرمغزتر از هزار جوزاست

12 وان لحظه که عشق روی بنمود این‌ها همه از میانه برخاست

13 خامش که تمام ختم گشته‌ست کلی مراد حق تعالاست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا نقش خیال دوست با ماست

شاعر شعر تا نقش خیال دوست با ماست چه کسی است ؟

شاعر شعر تا نقش خیال دوست با ماست جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر تا نقش خیال دوست با ماست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر تا نقش خیال دوست با ماست چیست ؟

قالب شعر تا نقش خیال دوست با ماست غزل است

مضمون اصلی شعر تا نقش خیال دوست با ماست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر