به اهل درد غمت هرچه می از خیالی بخارایی غزل 39

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

به اهل درد غمت هرچه می کند غم نیست

1 به اهل درد غمت هرچه می کند غم نیست چرا که هیچ دلی بی غم تو خرّم نیست

2 از آن به کعبهٔ وصل تو ره ندارد جان که غیر در حرم خاص دوست محرم نیست

3 اساس عهد و وفا با تو محکم است مرا ولی چه سود که بنیاد عمر محکم نیست

4 دلم ز بادهٔ شوقت فتاده مست و خراب به عالمی ست که هیچش خبر ز عالم نیست

5 کجاست غالیه مویی که چون بنفشه ز شرم به دور زلف تو آشفته حال و در هم نیست

6 چو لاله داغ منه بر دل خیالی بیش کز این متاع ز سوز غم تواش کم نیست

عکس نوشته
کامنت
comment