تا بر گل تو سنبل پر خم دمیده از اهلی شیرازی غزل 257

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

تا بر گل تو سنبل پر خم دمیده است

1 تا بر گل تو سنبل پر خم دمیده است بوی بهشت در همه عالم دمیده است

2 صبح است و جامه چاک زدی درمی صبوح صبحی چنین ز جیب فلک کم دمیده است

3 حور و فرشته را اگر از جان سرشته اند بوی محبت از گل آدم دمیده است

4 در حیرتم ز مهر خطت از دل رقیب کز سنگ خاره سبزه خرم دمیده است

5 اهلی درین چمن مشو از خار غم ملول زان رو که خار و گل همه با هم دمیده است

6 با انس آن غزال کنار از جهان گرفت مجنون که آرزوی دل اندر کنار یافت

7 سرچشمه حیات اگر شد نصیب خضر اهلی نمی هم از مژه اشگبار یافت

عکس نوشته
کامنت
comment