- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا بر گل تو سنبل پر خم دمیده است بوی بهشت در همه عالم دمیده است
2 صبح است و جامه چاک زدی درمی صبوح صبحی چنین ز جیب فلک کم دمیده است
3 حور و فرشته را اگر از جان سرشته اند بوی محبت از گل آدم دمیده است
4 در حیرتم ز مهر خطت از دل رقیب کز سنگ خاره سبزه خرم دمیده است
5 اهلی درین چمن مشو از خار غم ملول زان رو که خار و گل همه با هم دمیده است
6 با انس آن غزال کنار از جهان گرفت مجنون که آرزوی دل اندر کنار یافت
7 سرچشمه حیات اگر شد نصیب خضر اهلی نمی هم از مژه اشگبار یافت