- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا به رحمت خوان قسمت را مزیّن کردهاند درخور هر فرقه مرسومی معیّن کردهاند
2 نام نیک و نقد هستی را به زاهد دادهاند نیستیّ و عشق را در گردن من کردهاند
3 با تو دعویِّ نظر بازی کسانی را رسد کز غبار خاک کویت دیده روشن کردهاند
4 سر گران ز آن است چشم مست یار و جام می کاندر این ره هر یکی خونی به گردن کردهاند
5 ای خیالی دامن جان چاک زن کارباب دل سرخروییها چو گُل از چاک دامن کردهاند