1 به درگاه دانش که باشد که از من سلامی رساند پیامی گذارد
2 بگوید که منت برد از تو هر کس برانی پزد یا خورد یا که خوارد
3 به مینو درون زی جهان جان بوران دعای تو گوید سپاس تو دارد
1 چو مرد گیرد بعد از رضا ره تسلیم مسلم است بر او خسروی هفت اقلیم
2 خلیل رحمن دیدی که از صنمخانه بسوی یزدان آمد همی بقلب سلیم
1 ز بسکه از دل مردم همی برآید دود سیه شده است رخ مه بر آسمان کبود
2 ازین وزیر که شاه اختیار کرده نهاد اساس سلطنتش از فراز رو بفرود
1 نگین خاتم جم داشت لعل فرخ تو سزای دست همایون شه بد آن گوهر
2 ازین قبل ز پی بوسه بر لب تو نهاد بلند دست خود آن شهریار نام آور