تا دل به وصف آن دهن عرض از خیالی بخارایی غزل 139

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

تا دل به وصف آن دهن عرض تکلّم می‌کند

1 تا دل به وصف آن دهن عرض تکلّم می‌کند از غایت دیوانگی گه‌گه سخن گم می‌کند

2 گر در حقیقت بنگری دانی که عین مردمی‌ست آنچه ز شوی و جفا چشمت به مردم می‌کند

3 گل نیز همچون جام می در رقص می‌آید به سر بلبل چو در بزم چمن با خود ترنّم می‌کند

4 گر ز آنکه گل ناموخته‌ست آیین بی‌رحمی ز تو بر گریهٔ ابر از چه رو هردم تبسّم می‌کند

5 از فکر شام زلف تو روز خیالی تیره شد وقت است اگر بر حال او چشمت ترحّم می‌کند

عکس نوشته
کامنت
comment