تا دل از شوق گل رویت ره از خیالی بخارایی غزل 47

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

تا دل از شوق گل رویت ره صحرا گرفت

1 تا دل از شوق گل رویت ره صحرا گرفت در هوای سرو قدّت کار جان بالا گرفت

2 راست چون سروی ست نخل قامتت بر طرف چشم کز ریاض جان وطن بر ساحل دریا گرفت

3 خاک کویت را ز آب دیده می دارم نگاه تا نباشد هیچکس را بعد از این بر ما گرفت

4 ما و سودای سرِ زلفت که در بازار عمر گر رود سرمایه نتوان ترک این سودا گرفت

5 گوشه گیرانِ کمان ابرویت را ترک چشم هرچه گفت از سهم تیر غمزه در دل جا گرفت

6 با خیال نرگس مستت خیالی عاقبت توبه بشکست و چو لاله ساغر صهبا گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment