1 تا دست رهی گسست از دامن تو تا دیده بریده گشت از دیدن تو
2 از زخم طپانچه ها که بربر زده ام شد سینه من برنگ پیراهن تو
1 شدست خاطر و طبع تو کان آتش و آب نه کان آتش و آبست جان آتش و آب
2 ز رشک خاطر وقاد و رشح طبع ترت پرآب و آتش شد خانمان آتش و آب
1 حبذا ای نسیم جان پرور وی مبارک پی خجسته ا ثر
2 ای زفر تو خاک دیبا پوش وی زدست تو آب جوشنگر
1 الرحیل ای خفتگان کاینک صدای نفخ صور رخت بر بندید ازین منزلگه دارالغرور
2 تا کی این از سر گرفتن سیر افلاک و نجوم چند از ین بز هم گرفتن دور ایام و شهور