تا نفس عیسوی زاد نسیم از اثیر اخسیکتی قصیده 92

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

تا نفس عیسوی زاد نسیم از دهان

1 تا نفس عیسوی زاد نسیم از دهان مرده ی یکساله شاخ یافت دگر ره روان

2 قطره چو پیگان گری است، بر زره آبگیر غنچه چو زوبین زده است بر سپر گلستان

3 عربده آغاز کرد بلبل سر مست باز تا گل پوشیده روی، چهره نمود از نهان

4 پرده بود ناله ساز، خاصه به جشنی چین ناله بود پرده سوز خاصه به درد چنان

5 ز آینه ئی بود میغ، حامله گشته ز بحر لاجرمش می برد شعشعه گیسو گشان

6 بوالهوسی عشق باز، نیست به از عند لیب هم نفسی به نشین، نیست به از بوستان

7 خانه خدای خمول، سبزه تازه لقاست گونه بگرداندش، زحمت هیچ ایرمان

8 سرو خضر صدره خواست سرخی رخسار باغ باد که عیسی دم است گفتش، سر سبز هان

9 ماشطه لفظ شاه، کله زد اندر چمن طره شمشاد را، کرد رخ ضیمران

10 اختر برج قبول گوهر درج بتول اختر گردون بقا گوهر دریا بنان

عکس نوشته
کامنت
comment