- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رنج از کسی بریم که دردش دوای ماست زخم از کسی خوریم که رنجش شفای ماست
2 جائی سرای تست که جای سرای نیست وانگه در سرای تو خلوتسرای ماست
3 گر ما خطا کنیم عطای تو بیحدست نومیدی از عطای تو حد خطای ماست
4 روزی گدای کوی خودم خوان که بنده را این سلطنت بسست که گوئی گدای ماست
5 حاجت بخونبها نبود چون تو میکشی مقتول خنجر تو شدن خونبهای ماست
6 ما را بدست خویش بکش کان نوازشست دشنام اگر ز لفظ تو باشد دعای ماست
7 گر میکشی رهینم وگر میکشی رهی هر ناسزا که آن ز تو آید سزای ماست
8 زهر ار چنانکه دوست دهد نوش دارو است درد ار چنانک یار فرستد دوای ماست
9 گفتم که ره برد به سرا پردهٔ تو گفت خواجو که محرم حرم کبریای ماست