تا ببیند روی خود از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1394

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

تا ببیند روی خود در آینه

1 تا ببیند روی خود در آینه کرده پیدا خواب و درخور آینه

2 صورتش در آینه بنمود رو گشته ز آن معنی مصور آینه

3 هر نفس جامی دهد ساقی مرا بخشدم هر لحظه دیگر آینه

4 آینه با او نشسته روبرو او تجلی کرده خوش بر آینه

5 روی او در آینه بیند عیان هر که را باشد منور آینه

6 تا شود روشن تو را اسرار او آینه بردار و بنگر آینه

7 ساغر می نوش کن شادی ما نعمت الله را ببین در آینه

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر