- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دیده ام بخواب شبی بوتراب را چشمم دگر بخواب ندیده است خواب را
2 شاه نجف که نقد وجودست در جهان گنج وجود اوست جهان خراب را
3 هر کس که یافت خاک در او بهشت یافت آری بهشت خاک درست این جناب را
4 ای آفتاب تا شده یی در نقاب غیب ظلمت گرفته است بر افکن نقاب را
5 تا ماه نو بشکل رکابت بر آمده صد حسرت است بر مه نو آفتاب را
6 مه را اگر مجال عنان گیری تو نیست چندان مجال ده که ببوسد رکاب را
7 اهلی نظر بعالم روحانیان گشاد تا سرمه ساخت خاک در بوتراب را