خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

خیالی بخارایی
خیالی بخارایی

به بازی حلقهٔ زلف تو از خیالی بخارایی غزل 123

غزل 123 ام از 399 غزلیات

به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد

1 به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد به وقت خویش بادا وقت ما را گر چه برهم زد

2 به ابرویت که از ماه نو این مقدار بسیار است که پیش ابروی شوخ تو لاف دلبری کم زد

3 کمینه حاصل مهر از گداییِّ درت این است که رایات شهنشاهی بر این فیروزه طارم زد

4 دلِ نی بس که می سوزد ز تاب آتش هجران چو شمعش از دهن دودی برآمد هرکجا دم زد

5 در این سودا ملایک را ز عزّت دم فروبستند نخستین آتشی کز عشق پیدا شد بر آدم زد

6 بوَد کز عالم معنی برآرد سر به آزادی خیالی کز سر رندی قدم بر هر دو عالم زد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد

شاعر شعر به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد چه کسی است ؟

شاعر شعر به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد خیالی بخارایی می باشد.

شعر به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد چیست ؟

قالب شعر به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد غزل است

مضمون اصلی شعر به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر