1 پیش او کی شوند باز سپید چون تذروان سرخ و چون سرخاب
1 همچون رطب اندام و چو روغنش سرین همچون شبه زلفکان و چون دنبه الست
1 با سرشگ سخای او کس را ننماید بزرگ رود فرب
2 یاد کرد از لطیف طبعش بحر گشت پر در و عنبر اشهب
1 گر بدی آنکس که زی توام بفکندی خویشتن اندر نهادمی بفلاخن