-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به کوی عقل مرو، گر به عشوه بردی راه وگر ز عقل گذشتی، بگوی بسم الله
2 هزار بار به گوش دلم رسید از غیب که عشوه راهنمایست و عقل مانع راه
3 وگر به سلسله عشق مبتلا شده ای برو به میکده وز پیر دیر همت خواه
4 به یک پیاله رهاند ز بند عقل ترا من آزموده ام ار نشنوی، مرا چه گناه
5 بیا به مجلس رندان و بر کف ساقی قران چشمه خورشید بین به یک شبه ماه
6 مجو مجو قدح باده در جهان، خسرو که آب بوالهوسان ریخت حب منصب و چاه