به کوی عقل مرو، گر از امیرخسرو دهلوی غزل 1751

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

به کوی عقل مرو، گر به عشوه بردی راه

1 به کوی عقل مرو، گر به عشوه بردی راه وگر ز عقل گذشتی، بگوی بسم الله

2 هزار بار به گوش دلم رسید از غیب که عشوه راهنمایست و عقل مانع راه

3 وگر به سلسله عشق مبتلا شده ای برو به میکده وز پیر دیر همت خواه

4 به یک پیاله رهاند ز بند عقل ترا من آزموده ام ار نشنوی، مرا چه گناه

5 بیا به مجلس رندان و بر کف ساقی قران چشمه خورشید بین به یک شبه ماه

6 مجو مجو قدح باده در جهان، خسرو که آب بوالهوسان ریخت حب منصب و چاه

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر