تا عشق تو در میان جان از عطار نیشابوری غزل 514

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

تا عشق تو در میان جان دارم

1 تا عشق تو در میان جان دارم جان پیش در تو بر میان دارم

2 اشکم چو به صد زبان سخن گوید راز دل خویش چون نهان دارم

3 در عشق تو بس سبکدل افتادم کز بادهٔ عشق سر گران دارم

4 گفتم چو به تو نمی‌رسم باری نامت همه روز بر زبان دارم

5 چون کرد فراق تو زبان بندم چه روز و چه روزگار آن دارم

6 چون کار نمی‌کند فغان بی تو از دست غم تو چون فغان دارم

7 در خاطر هیچکس نمی‌آید شوری که از آن شکرستان دارم

8 گفتم شکریم ده به جان تو کاخر من دلشکسته جان دارم

9 گفتی که تو را شکر زیان دارد گو دار که من بسی زیان دارم

10 تا چند رخت به آستین پوشی تا کی ز تو سر بر آستان دارم

11 گفتی که جهان به کام عطار است من بی تو کجا سر جهان دارم

عکس نوشته
کامنت
comment