تا دلم را به غم هجر درانداخته‌ای از خیالی بخارایی غزل 355

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

تا دلم را به غم هجر درانداخته‌ای

1 تا دلم را به غم هجر درانداخته‌ای صبر را خانه ز بنیاد برانداخته‌ای

2 دل نیندازم اگر تیر تو از جان گذرد تا نگویند به سهمی سپر انداخته‌ای

3 تا گشادی به تبسّم لب شیرین، ز حسد شوری اندر دل تنگ شکر انداخته‌ای

4 آب روی تو چو از سیل سرشک است ای چشم تو چنینش ز چه رو از نظر انداخته‌ای

5 این چه ساقی‌ست خیالی که به جای می ناب تیر او خوردی و مستانه سرانداخته‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment