تا دل ز دست بیفتاد از از عطار نیشابوری غزل 678

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

تا دل ز دست بیفتاد از تو

1 تا دل ز دست بیفتاد از تو تن به اندوه فرو داد از تو

2 دل من گشت چو دریایی خون چشم من چشمهٔ خون زاد از تو

3 تا دلم بندهٔ سودای تو شد نیستم یک نفس آزاد از تو

4 چند در خون دلم گردانی طاقتم نیست که فریاد از تو

5 لیک فریاد نمی‌دارد سود گر زیانیم بود باد از تو

6 تا ز عمرم نفسی می‌ماند خامشی از من و بیداد از تو

7 خامشی به به چنین دل که مراست شرمم آید که کنم یاد از تو

8 در ره عشق تو شادیم مباد گر نیم من به غمت شاد از تو

9 شادمانیم نباشد که مرا کار با درد تو افتاد از تو

10 دل عطار چو درد تو نیافت شد درین واقعه بر باد از تو

عکس نوشته
کامنت
comment