تدبیر کند از جلال الدین محمد مولوی غزل 647

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

تدبیر کند بنده و تقدیر نداند

1 تدبیر کند بنده و تقدیر نداند تدبیر به تقدیر خداوند چه ماند

2 بنده چو بیندیشد پیداست چه بیند حیلت بکند لیک خدایی بنداند

3 گامی دو چنان آید کو راست نهادست وان گاه که داند که کجاهاش کشاند

4 استیزه مکن مملکت عشق طلب کن کاین مملکتت از ملک الموت رهاند

5 شه را تو شکاری شو کم گیر شکاری کاشکار تو را باز اجل بازستاند

6 خامش کن و بگزین تو یکی جای قراری کان جا که گزینی ملک آن جات نشاند

عکس نوشته
کامنت
comment