تا به خون ریزی غمت خنجر از خیالی بخارایی غزل 44

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

تا به خون ریزی غمت خنجر گرفت

1 تا به خون ریزی غمت خنجر گرفت کاکلت رسم جفا از سر گرفت

2 ماهِ رخسار تو را در جمع دوش دید شمع و از خجالت درگرفت

3 لاله زآن دم ساقی بزم تو شد کز سرمستی به کف ساغر گرفت

4 چون بلال خال مشکینت به خون تشنه شد جا بر لب کوثر گرفت

5 از نم چشم خیالی عاقبت سر به سر خاک درت گوهر گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment