- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد او سوختم از درد او آه و فغان از درد او
2 عاشق بسیار صبری همچو من باید که هست حسن او بسیار ناز حسن هم در خورد او
3 بر سر لطفست و کسرا بر عتابش دست نیست گر سمند کین برانگیزد که یابد گرد او
4 روی گردون پر غبار از ذره باشد پیش دوست خاک بر سر میکند خورشید عالم گرد او
5 یوسف ما گر فروشد ناز حسن و دلبری صد زلیخا در خریداری نباشد مرد او
6 از خزان آه عاشق یارب آن گل دور دار زانکه شد گرم و نمی ترسد ز آه سرد او
7 اهلی از آه تهی جز روی زردی نیستش پیش روی گلرخان باشد چه روی زرد او