-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درفشان گردد چو دانا، در سخن، خاموش باش ابر نیسان لب چو بگشاید، صدف سان گوش باش
2 بحر رحمت تا زهر موجی در آغوشت کشد زیر بار خلق، چون کشتی سراپا دوش باش
3 نیستی جز خار، اگر باشی ز سر تا پا زبان گل اگر خواهی که باشی، پای تا سرگوش باش
4 هست هر موی سفیدی برتو دندانی ز مرگ میخورد امروز یا فردا، سرت با هوش باش
5 طبعت از شوخی، اگر میل خودآرایی کند از حریر خوی نرم خویش، دیباپوش باش
6 چند با شمع سخن در ظلمتآباد جهان خودنمایی میکنی واعظ، دگر خاموش باش